الناز گودرزی



روزگاری را میبینم ک آسمانش دیگر صاف و یکدست نیست حتی مملو از دود هم نیست روزگاری را میبینم ک اسمانش مملواز خون رقیق انسانهاست.! انسانهای خاکستری ک از گشنگی یکدیگر را میخورند همان انسان های باشرافتی ک ادعای فرهنگ و تمدن میکنند. الان دیگران را قربانی میکنند برای سیر شدن شکمشان، ابرها دیگر نمیگریند ابرها دیگر میدانند ک گریستن به حال این جماعت سودی ای ندارد!! میدانندک به هیچکس رحم نمیکنند حتی خودشان! دیگر کسی ب دنبال صاف بودن اسمان و عدم الودگی نیست.

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

کارتریج ایرانی ژوبین فرهنگ اینترنت تولید کود کمپوست ماي بير مینو رایانه Lisa Jennifer مقالات علمی تابلو سازی